---[]ازدواج اجباری![]---
P¹⁵
(پرش زمانی به بعد زنگ که ات داره میره خونه)
ات ویو
ازاین خداحافظی کردم ولی جین یهو از کمرم گرفت وشروع کرد به بوسیدنم بعد چند مین از هم جداشدیم خیلی خجالت کشیدم ودیگ رفتم خونه
...........
م ات:عه اومدی
ات:اوهوم
م ات:چیزی میخوری
ات:نه گشنمه نیست
م ات:باش
(پرش زمانی به فرداتوی مدرسه)(بیشتراین فیک داره تو مدرسه میگذره😅😂 )
ات ویو
وقتی رسیدم مدرسه جونگ کوک اومد سمتم ونزدیک شد وگفت
جونگ کوک:اون پسره کی بود دیروز بوسیدت(داد)
ات:به تو مربوط نیست عوضی
جونگ کوک:کی بود(دادد)
ات:منو با داد زدنت نترسون(داد)
جونگ کوک:ات باتو بودم گفتم اون کی بودددد(داد)
ات:دوست پسرم بود...مثلا الان میخوای چه غلطی کنی(بچه ها ببخشید اگه به اعضا فوش میدم خودمم دوست ندارم ولی خبع فیکه دیگ)
جونگ کوک:که اینطور جین دوست پسرته
ات:آره دوست پسرمه...بیا اینور میخوام برم
جونگ کوک:فعلا برو ولی با جین کار دارم
ات:نزدیک جین نمیشی جونگ کوک
جونگ کوک:باشه بشین وتماشاکن ببین چی میشه
ات ویو
رفتم داخل کلاس ولی جین نیومده بود جونگ کوکم کلاس نبود نکنه......
[ادامه دارد...]
شرط ها
۱۷لایک
۱۵کامنت
۲تافالوور
(پرش زمانی به بعد زنگ که ات داره میره خونه)
ات ویو
ازاین خداحافظی کردم ولی جین یهو از کمرم گرفت وشروع کرد به بوسیدنم بعد چند مین از هم جداشدیم خیلی خجالت کشیدم ودیگ رفتم خونه
...........
م ات:عه اومدی
ات:اوهوم
م ات:چیزی میخوری
ات:نه گشنمه نیست
م ات:باش
(پرش زمانی به فرداتوی مدرسه)(بیشتراین فیک داره تو مدرسه میگذره😅😂 )
ات ویو
وقتی رسیدم مدرسه جونگ کوک اومد سمتم ونزدیک شد وگفت
جونگ کوک:اون پسره کی بود دیروز بوسیدت(داد)
ات:به تو مربوط نیست عوضی
جونگ کوک:کی بود(دادد)
ات:منو با داد زدنت نترسون(داد)
جونگ کوک:ات باتو بودم گفتم اون کی بودددد(داد)
ات:دوست پسرم بود...مثلا الان میخوای چه غلطی کنی(بچه ها ببخشید اگه به اعضا فوش میدم خودمم دوست ندارم ولی خبع فیکه دیگ)
جونگ کوک:که اینطور جین دوست پسرته
ات:آره دوست پسرمه...بیا اینور میخوام برم
جونگ کوک:فعلا برو ولی با جین کار دارم
ات:نزدیک جین نمیشی جونگ کوک
جونگ کوک:باشه بشین وتماشاکن ببین چی میشه
ات ویو
رفتم داخل کلاس ولی جین نیومده بود جونگ کوکم کلاس نبود نکنه......
[ادامه دارد...]
شرط ها
۱۷لایک
۱۵کامنت
۲تافالوور
۱۱.۰k
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.